متفرق بودن. پراکنده بودن، درهم بودن. ژولیده بودن. آشفته بودن، اضطراب داشتن. متوحش بودن. خیالات واهی داشتن. سرگردان بودن، غمناک بودن. دلتنگ بودن، فقیر و تهی دست بودن. بدحال بودن، افشانده بودن. از هم باز و پراکنده و متفرق بودن
متفرق بودن. پراکنده بودن، درهم بودن. ژولیده بودن. آشفته بودن، اضطراب داشتن. متوحش بودن. خیالات واهی داشتن. سرگردان بودن، غمناک بودن. دلتنگ بودن، فقیر و تهی دست بودن. بدحال بودن، افشانده بودن. از هم باز و پراکنده و متفرق بودن